به من چه بعد از تو؛او می آيد!
مشكل از قواعد دستوريست!!!
وقتی دودلی هایت را می بینم
گفتن ” دوستت دارم ” هایت
فقط
تنهاترم می کند ! !
روزها پر و خالی می شوند ,
مثل فنجان های چای
در کافه های بعد از ظهر !!!
اما …
هیچ اتفاق خاصی نمی افتد!
اینکه مثلا تو ،
ناگهان …
در آن سوی میز نشسته باشی !
و من هر روز از خودم میپرسم؟!!
اینها که میگویند نوشته هایم زیباست !…
اگر ..
چشمهای تـــــــو را می دیدند !
چه می گفتند !!؟؟
“جا داره روز دختر رو هم به تمامی بانوان این مرز و بوم تبریک گفته
و بیافزاییم که در این روز زیبا از خداوند متعال سعادت، سربلندی و موفقیت را برایتان آرزومندیم”
من به اندازه چشمان تو غمگين ماندم
و به اندازه هر برق نگاهت نگران
تو به اندازه تنهايی من شاد بمان . . .
من اگر از عاشقانه می نویسم
نه عاشقم و نه معشوق کسی!
فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند…
در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها ،،،
فقط تمرین آدم بودن می کنم!!!
همین…
جهان چیزی شبیه موهای توست
سیاه و سرکش و پیچیده،
و فکر کن چه بد بختم من
که به نسیمی حتی،
جهانم آشوب می شود…
“کامران رسول زاده”
در نگــاهت چیزیست که نمیدانم چیست !
مثل آرامش بعد از یک غم..
مثل پیدا شدن یک لبخند..
مثل بوی نم بعد از باران..
در نگــاهت چیزیست که نمیدانم چیست !
مــن به آن محتاجم ..
هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود.
“گابریل گارسیا مارکز”
کاش می دانستی، من سکوتم حرف است،
حرف هایم حرف است،
خنده هایم… خنده هایم حرف است.
کاش می دانستی،
می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم.
کاش می دانستی، کاش می فهمیدی،
کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت گیر کند،
یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند
من کمی زودتر از خیلی دیر
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد
تو نترس
سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد
کاش می دانستی
چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت
در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست
تازه خواهی فهمید
مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست.
آخرین دیدگاهها