مطمئن باش و برو…
دل من سخت شکست
و چه زشت
به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود…
و خیالم می گفت
تا ابد مال تو بود…
تو برو…
دل من باز شکست…
خدایا
از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار
.نگاهی ،
یادی ،
تصویری ،
خاطره ای ،
برای هنگامی که فراموش خواهیم کرد
روزی چقدر عاشق بودیم
روم به جای دگر ، دل دهم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر
به دیگری دهم این دل که خوار کردهٔ تست
چرا که عاشق تو دارد اعتبار دگر
میان ما و تو ناز و نیاز بر طرف است
به خود تو نیز بده بعد از این قرار دگر
خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم
به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
خموش وحشی از انکار عشق او کاین حرف
حکایتیست که گفتی هزار بار دگر
به زير باران میروم و هم نوا با گريه ی آسمان می گريم تا كسی اشك های مرا نبيند .
به زير باران میروم تا ناله های دلم بــا ناله های گیتارم يكی شود
و كسی شاهد شكستن روح خسته ام نباشد .
بزن باران شاید قـلـب او به تپشی دوباره افتد ..
و مرا در زیر این باران بیابد .
آنروز
تازه فهمیدم
در چه بلندایی آشیانه داشتم
وقتی از چشمهایت افتادم
هنوز دست و پای دلم درد می کند …
چقدر شکستن سخت است !
وقتی تو داری نگاه می کنی …
پیراهنِ خاطرات تو را
آنقدر بر تنِ خیالم کرده ام
که دیگر تنگ شده
بیا و تنها بقدر خاطره ای نو
بمان.
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم
اینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانم
اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم . . .
به خاطر مردم است که می گویم
گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار،
دنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود
و مردم نمی دانند
چگونه می شود بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است
این همه دوست داشت …
دلـــم گرفتــــه برایــــت
حدیث سـاده عشـق است…
سلیــس و ســاده بگویم
دلــم گرفـــته برایـــت…
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد.
آخرین دیدگاهها